. ﻗﺎﺑﺎر. ﺗﺎول. Qabar.

ﻗﺎﺑﺎرﻣﺎق. ﺑﺎد ﮐﺮدن. ﻣﻐﺮور ﺷﺪن.

آياغيم قابار قويدو: پايم تاول زد. آياغيم ازيلدي: پايم له شد، كوفته شد، ..... اوزه قابارماق: کنايه از رو باز کردن, گستاخی کردن جسارت کردن. اوزه گيرمک: معادل فارسی ندارد,